مهرگان و نوروز از دیرباز دو جشن طبیعی و فصلی ایرانیان بوده اند، به همین جهت است که بسیاری از آداب این دو عید بزرگ ملی مذهبی همانندی و یکسانی دارند.
«و آئین پسندیدهای را بر هم مریز که بزرگان این امت بدان رفتار نمودهاند، و مردم بدان وسیلت به هم پیوستهاند، و رعیت با یکدیگر سازش کردهاند؛ و آئینی را منه که چیزی از سنتهای نیک گذشته را زیان رساند، تا پاداش از آنِ نهنده سنت باشد و گناهِ شکستنِ آن بر تو ماند. و با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکیمان فراوان سخن در میان نه، در آنچه کار شهرهایت را استوار و نظمی را که مردم پیش از تو بر آن بودهاند برقرار دارد.»
سخن حکیمانه امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام به مالک اشتر نخعی؛ موید این است که سرزمینهای کهن به حکم قدمت و پایداری و پیوستگی، لاجرم آئینها و سنتهایی دارند که به تداومشان کمک کرده و آنها را در تلاطم روزگاران برقرار داشته است. در ایران مردم این سرزمین، هوشمندانه برای باقی ماندن و انتقال این آئینها و سنتها که با زندگیشان آمیخته بود، لباسی از داستان و حماسه و اسطوره بر آنها پوشاندند و در شبهای طولانی زمستان برای فرزندان شأن تعریف میکردند؛ اینطور بود که با شروع بهار و آغاز فصل کار و کشت بذرِ داستانهای کاشته شده در زمستان به باز مینشست و تبدیل به تجربه زیسته آنها میشد. بُن مایه کهنِ سفر از دنیای تیرگی به روشنی، روایت داستانِ رویش و زنده شدن جهان در بهار و اسطوره مرگ و زندگی دوباره، استعاره انسانی بارش آسمان و باروری زمین، تمنای آب و ارزش سبزی و رویش در پهنه عظیم و جغرافیای متنوع ایران، همه و همه نوروز را به یک آئین عظیم و چند وجهی بدل کرده است که در تمامی وجوه نشان دهنده پاکی، رویش و حیاتِ دوباره، گرمی و باروری، نیکی و دیگرخواهی و مداراست؛ و جشن مهرگان به صورت آیینهای از جشن نوروز، فصل برداشت همه آن چیزی است که قبلاً کاشته شده و روییده است.
مهرگان و نوروز از دیرباز دو جشن طبیعی و فصلی ایرانیان بوده اند، به همین جهت است که بسیاری از آداب این دو عید بزرگ ملی مذهبی همانندی و یکسانی دارند. ایزد مهر که این جشن بزرگ بهاو منسوب است، یکی از ایزدان بزرگ در اوستاست که مورد ستایش آریاهای هند و ایرانی پیش از زرتشت بوده است. او ایزدی است که هزار و چهارصد سال پیش از میلاد نامش در سنگ نوشتهای آمده، در اوستا سرودی زیبا و بلند به وی منسوب است و در آثار کهن سانسکریت، به ویژه وداها و کهنترین جز آن ریگ ودا به اهمیت مقامش اشاره شده است. میترا یا مهر ایزدی است که در هر کارِ زندگی مردم دخیل و ناظر است. اولین و مهمترین کارکرد او نظارت بر پیمانها است. همینطور او ایزد جنگ، فروغ و روشنی، شهریاری و قدرت و تسلط، حافظ خانواده و شهر و کشور، داور اعمال در روز واپسین، بخشنده ثروت و نعمت، پیروزی و راستی و سخن و کلام راست و زیبا است؛ و ایزدی است که همه از شهریاران تا مردم به او پناه میبرند. مهریشت اصیلترین و مهمترین مأخذی است که درباره مهر وجود دارد.
آداب مهرگان هم مانند نوروز نزد شاهان ایرانی زیاد بوده است، از جمله بارعام شاهان، تقسیم هر دو ماه فروردین و مهر به شش پنجه یا پنج روز و معین بودن هر پنجه یا هر روزی جهت انجام مراسمی ویژه دادخواهی مردمان، اهدای هدایای فراوان به پیشگاه شهریاران، بخشودن البسه تابستانی یا زمستانیِ صندوق خانه شاه به مردم، رسیدن پیک خجسته به دربار شاهی و مراسم آفرین خوانی و رسوم تمثیلی گستردن خوان نوروزی و مهرگانی. آئین گستردن خوان یا سفرۀ ویژه مهرگان مانند هفت سین نوروزی از آداب این جشن است، که در آن سفره از محصولات و غلات که برداشت شده میچینند و آش سنتی هفت غله یا هفت دونار که شامل هفت گونه حبوبات است را آماده کرده و با تخم مرغ پخته بر سفره قرار میدادند.
از این گذشته وقوع بسیاری از حوادث و رویدادها را به این روز نسبت میدهند، همانطور که نوروز به جمشید نسبت داده میشد، مهرگان به فریدون نسبت داده میشود. در شاهنامه نوروز روزی است که جم _شاه اساطیری ایران_ آراسته در لباسهای جواهر نشان بر تخت نشسته و به آسمان برده میشود، و چنان درخشان است که گویی دو خورشید در آسمان وجود دارد. در اساطیر اینطور است که او جمشید خوانده میشود. این روز، هرمز روز از ماه فروردین بوده، یعنی اولین روز از این ماه؛ و میدانیم که در تقویم کهن ایران هر روز نامی دارد، مثل هرمز روز، آسمان روز، مهر روز و....
جشن مهرگان نیز در مهر روز از ماه مهر برگزار میشود، که مقارن با روز دهم از ماه مهر است. اما پیوند این روز در شاهنامه با فریدون، به مناسبت شکست دادن ضحاک است و به بند کشیدن او، و بر تخت نشستن فریدون:
فریدون چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم گیان گاه و تخت مهی
بیاراست با تاج شاهنشهی
به روز خجسته سرِ مهرماه
به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوریها بپرداختند
به آئین یکی جشن نو ساختند
می روشن و چهرهی شاه نو
جهان نو ز داد و سرِ ماه نو،
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
ضحاک، تعبیری از اژدهای خشکسالی است که آبها را به بند میکشد و بیداد میکند و جادو را رواج میدهد، در زمانه او هنر خوار میشود و جادویی ارجمند، آزادگان و راستان سخن به راز میگویند و پنهان از شاهِ ماردوش زندگی میکنند. به بند کشیدن و نه کشتن او _ چرا که دیو خشکسالی و اژدهای خشم و آز هرگز نمیمیرد و همیشه خطر بروزش دوباره اش هست_ توسط فریدون نویدبخش جهانی آباد و سرسبز و پر از دادگری و برکت و شادی است. فردوسی تاکید میکند که:
اگر یادگار است از او ماه مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر!
ورا بُد جهان سالیان پانصد
نیفگند یک روز بنیاد بد
جهان چون بر اوبر نماند ای پسر
تو نیز آز مپرست و اندُه مخور!
از منظر ستاره شناسی، نوروز آغاز بهار و اعتدال ربیعی یا حلول خورشید در برج حمل است و مهرگان آغاز نیمه دوم سال و اعتدال خریفی؛ این دو را اعتدالین میگویند. ابوالفضل مصفا در کتاب فرهنگ اصطلاحات نجومی ذیل مدخل اعتدالین مینویسد: «دو نقطة متقاطر از یک کره سماوی است که به نظر ساکنان کره زمین، خورشید سالی یک بار از هر یک از آنها عبور میکند. یکی در اول فروردین (در اول حَمَل) و دیگری در اول مهر ماه (اول میزان) در هنگام این دو عبور، شب و روز برای تمام نقاط زمین برابر میشود. این دو نقطه را یکی اعتدال ربیعی و دیگری را اعتدال خریفی گویند.»
همچنین این روز نیز سرفصل زمستان بزرگ و انتهای فصل تابستان بزرگ و هنگام برداشت و جمعآوری محصول بوده است. درست همانطور که نوروز سر فصل بهار و تابستان بزرگ و پایان فصل زمستان و زمستان بزرگ نیز بوده.
شاعران بسیاری به مهرگان اشاره میکنند، از جمله ازرقی هروی:
مهرگانِ نو درآمد، بس مبارک مهرگان
فالِ سعد آورد و روزِ فرخ و بخت جوان
یا کمال الدین اسماعیل که همزمانی مهر با خزان را یادآوری میکند:
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان،
آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست
و دقیقی میگوید:
مهرگان بر تو همایون باد از تأثیر بخت
سال سرتاسر همه ایام تو چون مهرگان
جالب است که این واژه به زبان عربی راه یافته و شاعران عرب از آن استفاده کرده اند، در شعر عرب (مهرجان) یاد شده که همان مهرگان است. در ادوار اسلامی مهرگان نیز مانند جشنهای نوروز و سده، اعتبار و اهمیت داشته است. این بیت در کتاب المحاسن والاضداد در فصلی بنام «محاسن النیروز والمهرجان» آمده:
المهرجان لنا یسوم نسر به
یوم یعظمه الاشراف والعجم
امروزه واژه مهرجان در فرهنگ و زبان عرب معنایی توسعه یافته پیدا کرده و برابر با جشنواره و جشن بزرگ، فستیوال و نمایشگاه است. https://safireeghtesad.ir/vdcgr39x4ak9n.pra.html